ضمن عرض تسلیت به هموطنان، یادآوری را لازم میبینم که سقوط این ساختمان، فقط مشتی از خروار است و بیانگر سستپایگی این رژیم در کلیت آن است.
برای یافتن علت سقوط این ساختمان، نباید دنبال این باشیم که تیرآهنی با چه شمارهای استفاده شده. شر اصلی، شهرداری بیلیقت و بیکفایت نیست، شر اصلی استبداد حاکم بر ایران است، که گفت:
اول ای جان دفع شر موش کن، وانگهان در جمع گندم کوش کن!
مردم آبادان در تماس با مقامات، تقاضای نیروهای امداد کردند، ولی بجای آن، رژیم واجب دید که قوای ضدشورش و گزمههای سرکوبگر را به منطقه گسیل دارد.
سوالی که بعضی از ایرانیان در استیصال و در انفعال میپرسند «…آخر پس کی آخوندها میروند…» راه به جایی نمیبرد. «آخوندها» و شرکای ریز و درشت آنها کجا بروند از اینجا بهتر که به مدت بیش از چهار دهه مشغول تاراج و ایلغار کشور هستند. ولی با کمال تاسف، بسیاری از مردم کشور، در داخل و در خارج از ایران، چون نظارهگران بیخیال و بیغمی، شاهد تجاوز به مام وطن، منفعل و ساکت نشستهاند!
سوالی که حقیقتا باید هرکدام از همگی ما مردم از خود بپرسیم این است:
من (به سهم خود و به نوبه خود)، چه کاری باید انجام دهم (هر چقدر هم آن کار در ظاهر به نظر کوچک بیاید)، تا ساختمان ولایت مطلقه را، هرچه زودتر، فرو بریزم.
خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس، آتشفشان نارضایتیهای مردم را شعلهور کرد، و اخگر آن، بهار عرب را روشن نمود. ما ایرانیان هم میتوانیم با همکاری و ائتلاف گرداگرد یک کانون مشترک، که آن کانون مشترک به غیر از حقوق و حقوق بشر نیست، برای اعتراض به تجاوز به حق حیات هموطنان آبادانی خود، با هم متحد شویم، و هر یک به سهم خود و به نوبه خود، اعتراضات و تظاهراتی که در سراسر ایران در جریان هستند را، پشتیبانی کنیم. با ابتکار و خلاقیت، شرایط برای به هم پیوستن این قطرههای باران را فراهم نماییم. بدین ترتیب میتوتانیم با خشونتزدایی، با هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش، در ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر برای ایران و ایرانیان، مشارکت کنیم.
برجهای دوقلوی شهر آبادان، با نام متروپل، دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ حوالی نیمه روز، فروریخت.
گفته شد که سازنده این برج، از ویژهخواران آبادان است و برای صرفهجویی در هزینههای ساختن این برج توانسته از در نظر گرفتن قوانین ایمنی لازم مهندسی سازه معاف باشد. در نتیجه فساد دستگاه اداری و فروریختن این ساختمان ده طبقه، بسیاری از هموطنان ما در آبادن جان خود را از دست دادند.
❊
توهم ثبات رژیمهایی از نوع ولایت مطلقه پهلوی و ولایت مطلقه فقیه، منحصر به آقایان پهلوی و خامنهای و شرکا نیست، وشامل بسیاری از افراد ریز و درشت دیگری هم که به قیمت فقر و فلاکت مردم ایران، از خوان رانت، سودهای غیرقابل تصور بردهاند هم میشود. همه اینها، مست از قدرت و ثروت، آینده محتوم را نمیبینند.
❊
❊
دیکتاتورها، خود مهمترین و موثرترین عامل رژیم خودشان هستند. با تمرکز قزرت و ثروت، هر گونه اصلاحی را غیرممکن میکنند. اصیل دانستن قدرت توسط اصلاحطلبانی که با توهم «حفظ نظام، اوجب واجبات است» طول عمر دیکتانور را زیادتر میکنند، در بهترین شرایط آنها را کر و کور میکند، وگرنه که اکثر خود از جنس رژیم و بدتر از رژیم و جذب رژیم میشوند.
خانم آرنت برای تحقیقاتش در مورد رژیمهای توتالیتر در دنیا، مشهور است. تحقیقات وسیع خانم آرنت این حقیقت را هویدا کرده است که رژیمهای دیکتاتوری، بسیار ناپایدارتر از آنچه تبلیغ و تظاهر میکنند هستند.
❊
Reporter: in 1978, president Carter toasted the Shah’s leadership at a new year celebration in Iran.
Jimmy Carter: Iran, because of the great leadership of the Shah, is an island of stability in one of the more troubled areas of the world. This is a great tribute to you, your majesty, and to your leadership, and to the respect and the admiration and love which your people give to you.