Health

تحلیلی بر اثرات حمله روسیه به اوکراین  - نظم جدید بین المللی و بازخورد آن بر کشور ایران

حمله روسیه به کشور مستقل اوکراین معادله سیاسی-اقتصادی- و نظامی جهان را تحت الشعاع قرار داده است و به احتمال بسیار بالا جهان با نظم جدیدی روبرو است. ظاهرا دلیل واقعی حمله روسیه به اوکراین آنست که پوتین استقلال این کشور را هرگز قبول نداشته، و برابر با سخنان رئیس اتحادیه اروپا، خانم اورسلا واندرلین، ۴ ماه می ۲۰۲۲ میلادی، «هدف پوتین محو کشور اوکراین از نقشه جهان و الحاق آن به روسیه است».  پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری در سال ۱۹۹۱ میلادی کشورهایی که پس از جنگ جهانی دوم در مجموعه این اتحادیه قرار گرفتند،  یکی از پس دیگری استقلال خود را اعلام کردند و اوکراین یکی از ۱۵ کشوری بود که استقلال خود را بدست آورد. پوتین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را هرگز قبول نداشته و کوشش کرده این کشورها را لااقل در دایره اقتصادی-سیاسی روسیه نگهدارد. کشورهای آسیای مرکزی که اکثراً از نظر اقتصادی فقیرند توسط رهبرانی اداره میشوند که با سیاست اقتصادی-سیاسی روسیه همگامند. این کشورها برای روسیه مشکل ساز نیستند. تنها میتوان به اقدام نظامی روسیه در سال ۲۰۰۸ بر علیه کشور گرجستان و به رسمیت شناختن استقلال آبخازیا و اوست یای جنوبی اشاره کرد که، علارغم بازتاب آن در جهان غرب،  واکنش مؤثری بر علیه روسیه دیده نشد. لشگرکشی روسیه برعلیه گرجستان بیانگر نگرانی کشورهای اروپای شرقی است که بمنظور اطمینان از امنیت و تمامیت ارضی خود به اتحادیه اروپا و سازمان ناتو پیوستند. اما روسیه در سال ۲۰۱۴ میلادی از فرصت عدم واکنش جهان آزاد بهره برد  و به شبه‌جزیره کریمه حمله کرد  و آن را به کشور روسیه ملحق نمود. در این هنگام هم جهان غرب در مقابل این اقدام تهاجمی روسیه واکنش مؤثری نشان نداد۰

اقدامات روسیه در گرجستان و تسخیر کریمه باعث شد تا کشورهای اروپای شرقی از جمله اوکراین، سوئد و فنلاند نیز برای اطمیان از امنیت خود، تقاضای پیوستن به ناتو را مطرح کنند. اگر چه این تقاضاها هرگز به تصمیم قطعی منجر نشد ولی برای پوتین نمیتوانست قابل قبول باشد. لازم است برای ارزیابی طرزتفکر فزون طلبی و خود بزرگ بینی  پوتین، به اختصار مروری به نظم سیاسی اتحاد جماهیر شوروی داشته باشیم.

نظام سیاسی روسیه از دیرباز برپایه ناسیونالیسم افراطی استوار بوده است. پس از انقلاب  اکتبر ۱۹۱۷ که حکومت تزارها منقرض شد، طی معاهداتی مانند معاهده ورسای امپراتوریهای روسیه، آلمان و عثمانی نیز منحل گردید. از این پس روسیه با باور به نظام سوسیالیستی، بیشتر برروی فرهنگ سازی ادبی، موسیقی و هنر تکیه داشت. ولی ناسیونالیسم افراطی در بطن جامعه و فرهنگ روسیه نهادینه  بود، و درگیریهای داخلی در بسیاری از مناطق مختلف روسیه رخ داد. لنین و تروتسکی ارتش سرخ را تشکیل دادند و در جنگ داخلی هزاران نفر از مردم طبقات بالا و میانه روسیه را بقتل رساندند. سرکوب جنگ داخلی توسط ارتش سرخ، دیکتاتوری را در روسیه پایه گزاری کرد. در سال ۱۹۲۲ شوروی سوسیالیستی برقرار شد و در در سال ۱۹۲۴ اولین قانون اساسی سوسیالیستی شوروی به تصویب رسید.  لنین ۶ سال تا ۱۹۲۴ کشور جمهوری سوسیالیستی شوروی را اداره کرد و تروتسکی پس از وی به رهبری رسید، و تا سال ۱۹۲۷ که استالین بقدرت رسید حکومت کرد. تروتسکی به شوروی سوسیالیستی جهانی اعتقاد داشت. در سال ۱۹۲۷ تروتسکی از پولیت بیرو اخراح و به آمریکای جنوبی تبعید شد و استالین با سمت دبیرکلی حزب کمونیست شوروی سوسیالیستی اداره کشور را بدست گرفت. استالین قانون اساسی شوروی را در سال ۱۹۳۶ تغییر داد که به نام قانون اساسی استالینی مشهور است. برابر با این قانون اساسی برای همه مردم کار وجود داشت و کسی گرسنه نمی ماند، ولی هرگونه مخالفت با راهکارهای حزب کمونیست شوروی را منع میکرد و اکثر معترضان به مرگ محکوم میشدند.

استالین بسیاری از روشنفکران روسیه را کشت و یا به زندانهای کار در سیبری فرستاد که به کار اجباری مشغول شوند. سولژنتسین، نویسنده مشهور روسیه، اقدامات جنایکارانه استالین را در کتابی به نام «مجمع الجزایر گولاگ» برشته تحریر درآورد. اشخاصی که به زندانهای گولاگ فرستاده شدند هرگز باز نگشتند و در همان زندانها جان خود را از دست دادند. استالین از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۸ دو دوره ۵ ساله اقتصادی را اجرا کرد که پیشرفتهای قابل ملاحظه ای را در پی داشت. در هنگام برنامه ۵ ساله سوم بود که آلمان هیتلری در سال ۱۹۴۱، در جنگ جهانی دوم، به روسیه حمله کرد. پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی و اروپای شرقی تحت اشغال روسیه در آمدند که به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شناخته شد. حکومت دیکتاتوری سوسیالیستی توسط رهبرانی مانند استالین پرژنف، خروچف و گورباچف ادامه یافت. در دوران حکومت گورباچف، ضعف اقتصادی، فساد، هزینه بالای نظامی و نگهداری وکمک به کشورهای جماهیر در آسیای مرکزی و اروپای شرقی و نیز احزاب برادر در بسیاری از کشور های جهان بقدری بالا بود که امکان حفظ و اداره اتحادیه را غیرممکن کرد. گورباچف برنامه ای را ارایه نمود که به نام پروسترویکا (آزادی سیاسی-اقتصادی) مشهور شد. انسجام اتحاد جماهیر شوری از هم پاشید و در سال ۱۹۹۱ اتحاد جماهیر شوروی با کودتای یالتسین منحل شد.

از این پس کشورهای اقمار شوروی  استقلال یافتند اگر چه کشورهای آسیای مرکزی به علت ضعف اقتصادی و فقر اجتماعی همچنان وابسته به روسیه باقی ماندند. در هنگام حاکمیت یالتسین زد و بندهایی بین یالتسین و پوتین انجام شدز. پس از اینکه پوتین به قدرت رسید، اشتباهات دوران یالتسین را پیگیر نشد و به روش حکومتی استالین روی آورد، و احساسات ناسیونالیستی افراطی را همراه با اقتصاد الیگارشی دنبال کرد. همانگونه که در بالا آمد، پوتین انحلال اتحاد جماهیر را هرگز قبول نداشته و بدنبال برقراری مجدد اتحاد جماهیر شوروی بوده است،  و رویای امپراطوری روسیه قبل از انقلاب ۱۹۱۷ را در سر می پروراند. گروهی از مردم روسیه از نظر فرهنگی-تاریخی گرایش ناسیونالیستی دارند و از رهبرانی مانند پوتین حمایت میکنند. در نتیجه شاهد آن بوده ایم که هیچگاه  در روسیه انتخاب حزبی برای انتخاب رهبری از اپوزیسیون وجود نداشته، بلکه تأیید ریاست جمهوری بوده و هست. در نتیجه ولادمیر پوتین در کشور روسیه رقیب انتخاباتی ندارد و اگر شخصی مانند ناوالتی هم اعتراضی به سیاستهای پوتین داشته روانه زندان شده. برابر با اطلاع تا پوتین در قدرت است ناوالتی از زندان آزاد نخواهد شد، و احتمال قتل وی در زندان نیز بسیار بالا است.

تنها با توجه به این نگرش میتوان حمله ارتش روسیه به اوکراین را ارزیابی کرد. حمله به اوکراین اروپا را غافلگیر و به اعتباری شوکه کرده است. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، برای اینکه حمله روسیه به اوکراین را توجیه نماید، تسخیر اوکراین را برای آزادی اوکراین از ظلم و ستم اعلام نموده است! در صورتیکه اوکراین کشوری مستقل، دمکراتیک و با اقتصادی پویا است. روسیه حمله برای اشغال اوکراین را از شمال، از طریق بلاروس و همچنین از جنوب و شرق شروع کرد که با مقاومت شدید ارتش و مردم اوکراین روبرو گردید. جهان آزاد از جمله اتحادیه اروپا و آمریکا حمله وحشیانه پوتین را بشدت محکوم نموده و از اوکراین جانبداری کردند.

پوتین در بدست آوردن هدف اصلی خود، یعنی الحاق اوکراین، با مقاومت بی امان ارتش اوکراین روبرو شد و با تحمل تلفات بسیار پس از یک ماه از اغاز تهاجم، هدف خود را تغییر داد و آن را به «آزادسازی دانباس» خلاصه کرد. و بدین منظور نیروهای خود از اطراف کیف و شمال اوکراین را عقب کشید و بطور گسترده ای در مناطق شرقی لوهانسک و دونتسک متمرکز کرد. اکنون پوتین به دنبال آنست که دو جمهوری خود خوانده لوهانسک و دونتسک در شرق این کشور برقرار کند که تا حدودی دایره نفوذ مسکو در فراسوی مرزهای روسیه را تأمین خواهد کرد. درصورتیکه پوتین موفق شود با «همه ‌پرسی استقلال» در شهرهای مهم منطقه، این قسمت از خاک اوکراین جدا خواهد شد، چیزی شبیه با استقلال آبخازیا  و اوست یای جنوبی در گرجستان.  اگر روسیه به هدف خود در اوکراین دست یابد آینده بسیار نگران‌کننده ای در پیش روی کشورهای جداشده از اتحاد جماهیر شوری خواهد بود. روسیه اهداف برقراری مجدد اتحاد جماهیر شوروی را پیگیر خواهد شد واحتمالاً هدف بعدی پوتین منطقه جدایی‌طلب ترانسنیستریا در مولداوی خواهد بود. پوتین از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با تاسف و تحت «فاجعه‌ای جغرافیایی-‌سیاسی» یاد می‌کند، و تا رسیدن به هدف بازسازی اتحاد جماهیر دیگری در تحقق اهدافش از پای نخواهد نشست.

تحلیگران براین باورند «احتمال اینکه پوتین کشور اوکراین را مانند کشور اطریش بیطرف قبول داشته باشد» بسیار بالا است. رئیس جمهور اوکراین ولودیمر زلنسکی برای پایان دادن به جنگ و اطمینان دادن به پوتین اعلام داشته هرگز به ناتو نخواهد پیوست. اوکراین حاضر است اعلام بیطرفی بکند درصورتیکه کشورهای ازاد جهان امنیت آنرا را تأمین نموده و در مقابل حمله تهاجمی روسیه در آینده از اوکراین بطور مؤثر حمایت نمایند. افزون براین پوتین میخواهد که اوکراین ضمیمه شدن کریمه به روسیه را تقبل کند. آیا با این تعهدات از جانب اوکراین پوتین دست از جنگ خواهد کشید؟ کاملاً نامشخص و بعید بنظر میرسد. این پیشنهادات هدف مالیخولیایی پوتین را تأمین نخواهد کرد. پس از حمله به اوکراین، صدراعظم آلمان اولاف شولتز به مسکو رفت و بعد از مذاکره با پوتین اعلام داشت که «پوتین میخواهد امپراطوری روسیه را بازسازی نماید.»

تصور نمی رود پوتین بتواند به این آمال واهی  خود دست یابد. جهان غرب متحد در مقابل پوتین ایستاده است و به پوتین چنین اجازه ای داده نخواهد شد. پوتین بخوبی براین امر واقف است و از اتحاد کشورهای آزاد جهان برای مقابله با وی با کمک های فراوان نظامی، دارویی و غذایی به اوکراین شوکه شده است. افزون بر کمکهای نظامی و انسان دوستانه، جهان غرب تحریمهای شدیدی نیز برعلیه روسیه برقرار کرده است. فشار تحریمها مردم روسیه را در وضعیت بد معیشتی قرار داده و دست به اعتراض برعلیه جنگ زده اند. برابر با گزارشات رسیده نیروهای امنیتی روسیه تا کنون ۱۵۰۰۰ معترض را بازداشت و زندانی کرده اند.

حمله روسیه به اوکراین اولویت ساختار امنیتی اروپا و ناتو را تغییر داده است. وضعیت جنگی روز به روز در حال تغییر است، تحریمهای علیه روسیه افزایش یافته و بخصوص بانک مرکزی روسیه تسهیلات سویفت را از دست داده، در نتیجه روسیه قادر نخواهد بود پول نفت و گاز صادراتی خود را از خریداران دریافت کند. پوتین به خریداران اروپایی فشار آورده که باید پول نفت و گاز روسیه را به روبل، پول رایج روسیه، پراخت کنند و بعلت عدم امکان پرداخت به روبل روسیه شیر گاز خود به روی لهستان و بلغارستان را بسته است. ائتلاف غرب بطور مداوم تجهیزات جنگی مانند راکتهای ضد تانک جاولین و موشکهای ضد هواپیمای استنگر به اوکراین ارسال کرده که همچنان  ادامه دارد. این کمک ها مقاومت ارتش اوکراین را تقویت نموده بطوریکه توانسته اند در مقابل ارتش روسیه بایستند. پوتین نتوانست به هدف اصلی خود که وادار کردن حکومت کیف به تسلیم بود برسد و استراتژی خود را به  تمرکز بر منطقه دانباس تغییر داده تا این منطقه را از اوکراین جدا کند. تاکنون ارتش روسیه در شرق اوکراین هم موفقیت چندانی نداشته، و پوتین از طرحهای جنگی فرماندهان ارتش روسیه بسیار ناراضی بوده، و ژنرال الکساندر دورنیکف که تجربه چندین ساله در جنگ داخلی سوریه دارد را بفرماندهی ارتش روسیه در دانباس منتصب کرده است.

پیش بینی میشود پوتین در این جنگ به اسانی پیروز نخواهد شد و ممکن است شکست بخورد. بهمین دلیل پوتین تهدید کرده است در صورت نیاز برای پیروزی از سلاح هسته ای تاکتیکی استفاده خواهد کرد. در این راستا میتوان گمانه زد پوتین قبل از اینکه به مرحله استفاده از سلاح هسته ای برسد، از تسلیحات کشتار جمعی شیمیایی مانند گاز کلورین استفاده کند تا روحیه نظامیان اوکراین را تضعیف نماید. از طرفی روسیه قادر است زیر ساختار شهرهای اوکراین را با موشک و پهپاد از راه دور بکل نابود کند و از این طریق اوکراین را مجبور به تسلیم نماید.  ولی در صورت ادامه جنگ برای مدتی طولانی امکان استهلاک تجهیزات نظامی روسیه، افزایش تجهیز ارتش اوکراین توسط غرب، روحیه بالای ارتش اوکراین، باعث شود نظامیان ارتش روسیه که در یک کشور خارجی می جنگند و با مخالفت هرروزه مردم روبرو هستند را به حالت استیصال در آورد. در این حالت است که ارتش روسیه در اوکراین ممکن است با استفاده از سلاحهای متعارف شکست  بخورد.

علارغم اینکه جهان غرب برای حمایت از اوکراین متحد است و از کمک های نظامی و انسان دوستانه دریغ نداشته و بودجه های کلان برای این کمکها در نظر گرفته است، ولی مشخص است ائتلاف اروپا و آمریکا مستقیماً وارد جنگ با روسیه نخواهند شد. در صوریتکه ارتش اوکراین با استفاده از کمکهای نظامی جهان غرب به نقطه ای برسد که ارتش روسیه را شکست دهد، پوتین برای جلوگیری از شکست ممکن است نا گزیر شود که از سلاح هسته ای تاکتیکی استفاده کند! اگر چه درحال حاضر استفاده از سلاح هسته ای بسیار بعید بنظر میرسد ولی درصورتیکه پوتین بداند به آخر خط رسیده و شکست خواهد خورد بعید نیست این راهکار را اتنخاب کند!۰

برای پیشگیری  از گسترش جنگ، شاید بهترین روش حمایت مؤثر جهان غرب از ارتش اوکراین برای دفاع از خود و کشور اوکراین باشد. لازم است در ضمن افزایش کمکهای انسان دوستانه به تجهیز مؤثر ارتش اوکراین به پردازد تا ارتش اوکراین با روحیه بهتری در مقابل ارتش روسیه بایستند و مقاومت کنند. ولی در صورتیکه بهر نحوی ناتو وارد جنگ با روسیه شود لازم است حملات نظامی برعلیه ارتش روسیه سریع و قاطعانه باشد. در فرصت اول منطقه ممنوعه بر آسمان اوکراین برقرار شود که مستقیماً ناتو را وارد جنگ برای حفاظت از آن خواهد نمود. در این حالت نیروی نظامی ناتو باید قاطعانه از کشورهای عضو ناتو نیز حفاظت نموده و امنیت آنها را تأمین نماید. میتوان گمانه زد پوتین در صورت درگیری با ناتو کشورهای کوچک بالتیک را در اولین فرصت اشغال کند. در این صورت ناتو باید قاطعانه وارد کارزار شده و حملات ارتش روسیه را خنثی کند. سازمان نظامی ناتو و جهان غرب باید، برای استفاده از سلاح های هسته ای طرح و برنامه ریزی کامل و موثری  داشته باشد.

نتیجه حمله روسیه به اوکراین هنوز نامشخص است. بسیار بستگی به پاسخ سرسختانه اتحاد غرب و ناتو دارد. بنابراین اعضای ناتو و اتحادیه اروپا باید، تصمیم قاطع اتخاذ کنند، بطوری که پوتین در جنگ اوکراین پیروز نشود و به اهداف توسعه طلبانه اش نرسد. برای این منظور غرب باید تجهیزات تهاجمی در اختیار ارتش اوکراین قرار دهد. نیروهای ناتو، کشورهای همسایه اوکراین را تقویت کند و برنامه درازمدت برای آن داشته باشد. وضعیت دفاعی کشورهای بالتیک را تقویت نماید. تعداد سلاحهای هسته ای تاکتیکی در کشورهای عضو ناتو در همسایگی اوکراین را افزایش دهد. با ترکیه همکاری کند  تا ناتو نیروی دریایی قوی در دریای سیاه داشته باشد. تا رسیدن به نتیجه مطلوب تحریمها برعلیه روسیه باقی بماند. آمادگی برای عملیات سایبری مؤثر داشته باشد. کمک های انسان دوستانه به اوکراین را هرچه بیشتر افزایش دهد. کاهش وابستگی جهان غرب به نفت و گاز روسیه را مورد توجه قرار داده و راهکار جایگزین کردن آنرا را طرح و ارایه دهد. آمریکا دست از دیپلوماسی منفی در جنگ  شبه نظامیان حوثی در یمن بردارد، تا عربستان سعودی بتواند به دولت قانونی آن کشور کمک کند و دولت مردمی یمن حکومت آن کشور را بدست بگیرد. در آن صورت کشورهای حوزه خلیج فارس،  قادر خواهند بود با اطمینان از روابط دوستانه آمریکا و جهان غرب، کمبود صدور نفت و گاز روسیه به اروپا و آمریکا را تأمین نمایند.

حمله روسیه به اوکراین خطرناک ترین رویدادی است که از زمان پایان جنگ جهانی دوم در اروپا رخ می دهد. مشخص نیست که سرانجام آن دقیقا چه خواهد بود. مشخص است که نظم جهانی تغییر خواهد کرد. نظم جهانی جدید هم هنوز مشخص نیست و به قول وینستون چرچیل، سفری به ناشناخته ها است. بهترین کاری که غرب می تواند انجام دهد این است که برای بدترین وضعیت آماده شود، و از تمام امکانات خود استفاده نماید. سازمان ملل با ساختار موجود بجز بهدر دادن هزینه بسیار قادر نیست مانع از هرگونه تهاجم نظامی در جهان باشد. لازم است ساختار آن تغییر داده شود. کشورهای جهان دمکراتیک و آزاد لازم است در اسرع وقت اقدام و ساختار سازمان ملل را تغییر دهند تا بتواند قدرت اجرایی برای پایدار نگاه داشتن صلح جهانی داشته باشد.

جنگ اوکراین و نگاه به شرق رهبر رژیم اسلامی، کشور ایران را در وضعیت بسیار خطرناکی قرار داده است. رهبر علی خامنه ای همراه با سرداران بیخرد سپاه پاسداران در راستای سیاست و خواستهای  پوتین جنایتکار قرار دارند. خامنه ای تصور میکند رژیم ایران همراه با روسیه و چین میتوانند محوری نظامی-اقتصادی در مقابل جهان غرب بوجود بیاورند. نظر به ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور ایران این هدف واهی و مالیاخوئی خامنه ای هرگز بوقوع نخواهد پیوست. اقتصاد ایران در مقابل اقصاد روسیه و چین بسیار کوچک است و در صورت برقراری این محور ایران عنوان عامل ابزاری این دوکشور قرار خواهد گرفت. استفاده ابزاری از ایران توسط پوتین جنایکار بوضوع دیده میشود. برای مثال در مذاکرات هسته ای در وین، رژیم ایران هرگز به بازی گرفته نشده و روسیه بجای نمایندگان ایران تصمیم گرفته است. هنگامی که مذاکرات وین میرفت تا به نتیجه نهایی برسد، با حمله روسیه به اوکراین و تحریمهای جهان غرب برعلیه روسیه مصادف  گردید. روسیه برای جلوگیری از توافق هسته ای برجام در وین تقاضایی نمود دایر  بر اینکه تحریمها جهان غرب برعلیه روسیه نباید شامل سرمایه گزاری های اقتصادی-امنیتی روسیه در ایران شود، با این ترفند روسیه مذاکرات را به تعلیق کشاند. باعث تأسف است که سیاست اقتصادی و خارجی کشور ایران در اختیار سیاست خارجی روسیه قرار داده شده است. افزون براین اقصاد کشور ایران با مقایسه با کشور چین تنها ذره ای در دریا است و درصورتیکه محور شرق مورد توجه خامنه ای برقرار شود کشورایران توسط این دوکشور بلعیده خواهد شد.

خامنه ای در سخنرانی خود برای دانشجویان دانشگاه ها، روز چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، نکاتی را پیرامون محور شرق بیان داشته که بکل نامفهوم است!. وی گفته است جهان در آستانه نظم جهانی جدید قرار دارد. او میگوید دوران دوقطبی یا تک قطبی بودن جهان به پایان میرسد و بر اساس نظم جدید آمریکا روز به روز ضعیف تر خواهد شد. خامنه ای برای اینکه حمایت خود از پوتین جنایتکار در حمله به اوکراین را به مردم ایران بقبولاند میگوید «به جنگ در اوکراین باید از این منظر نگاه شود» ولی از جزئیات این نظم جدید چیزی ارائه نداده، و تنها گفته است که ایران باید از نظر قدرت نرم و سخت افزاری برای حفظ و تضمین منافع کشور برای این نظم جهانی آماده شود.

خامنه ای دانشجویان دانشگاه های ایران را تشویق کرده است تا در میان فعالان ضد امپریالیستی «روابط سالم» ایجاد کنند و جمهوری اسلامی را به آن ها معرفی کنند. خامنه ای افزوده است ایران باید تمرکز قوی تری بر کشورهای همسایه مانند افغانستان، پاکستان و عراق داشته باشد. میتوان گمانه زد خامنه ای تصور واهی محور شرق و پشتیبانی از پوتین برای حمله به اوکراین و دورنمای شکست ارتش روسیه در اوکراین، میداند کشور ایران با احتمال بالا مورد تهاجم از طریق کشورهای همسایه همسو با جهان غرب واقع خواهد شد. زیرا با شکست پوتین در اوکراین رژیم خامنه ای همراه با روسیه به قهقرا فرو خواهد رفت. بعضی از تحلیگران سیاسی نیز براین باورند پس از پایان جنگ اوکراین چه پوتین پیروز شود با شکست بخورد، در صورتیکه کشور ایران جزئی از اقمار کشور روسیه قرار نگیرد، روسیه به ایران حمله خواهد کرد و کشور ایران تجزیه خواهد شد. این تنها یک فرضیه است، ولی با توجه به خواست های تاریخی روسیه برای ضمیمه  ایران به آن کشور، با شعار «رسیدن به آبهای گرم خلیح فارس» غیرممکن هم نیست. لازم به یادآوری است ایران روز نجات آذربایجان ۲۱ آذر ۱۳۲۵، از چنگ استالین و مزدورانش را  هرگز از یاد نخواهد برد.

سخنی با نظامیان ارتش ایران

همقطاران عزیز من با توجه به توضیحات بالا کشور ایران در معادله جهان شرق و غرب با خطر جدی روبرو است. با توجه به نگاه به شرق خامنه ای و محور شرق رویای خامنه ای، کشور ایران در انزوای کامل قرار گرفته است. با وضعیت نابسامان اقتصادی و فشار زندگی برمردم ایران، کارگران، معلمان، مستخدمین دولت ، رژیم پایدار نخواهد ماند و مردم بدلیل فقر، سرکوب و عدم وجود هرگونه آزادی انسانی به پا خواهند خاست و بدنبال عبور از رژیم فاسد اسلامی خواهند بود. نگاه به شرق خامنه ای و غرب ستیزی وی باعث خواهد شد که کشورهای همسایه ایران در رویارویی با کشور ایران قرار گیرند. در نتیجه تمامیت ارضی کشور ایران میتواند مورد تهاجم داخلی و خارجی قرار گیرد.

میدانم که رژیم از طریق ادارات سیاسی و ایده اولوژی در تار و پود ارتش ایران نفوذ کرده و از تعدادی خائن برای جاسوسی در ارتش استفاده میکند. در حال حاضر بسیار مشکل است بتوانیم قبل از اینکه مردم بطور کامل پا به میدان گذارند اقدام مؤثری انجام دهیم. ولی باید خود را برای آن روز سرنوشت ساز آماده کنیم. هنگامی که مردم ایران به اعتصابات و اعتراضات خیابانی ادامه میدهند ما بار دیگر مانند هنگام انقلاب نا مبارک اسلامی اعلام بیطرفی نخواهیم کرد. ما قسم یاد کرده ایم که از تمامیت ارضی و حاکمیت مردم ایران دفاع کنیم. بنابراین وظیفه خود میدانیم که از مردم ایران در مقابل مأمورین آدم کش رژیم بایستیم و امنیت لازم برای تصمیم مردم ایران برای عبور از رژیم را برقرار کنیم.

افزون براین به کشورهای همسایه و تجزیه طلبان فرصت طلب که در آن هنگام ممکن است بفکر دست درازی بکشور ایران را داشته باشند هشدار میدهیم که ما نظامیان قسم خورده جان برکف از مرزها، تمامیت ارضی، یکپارچگی و حاکمیت مردم حفاظت خواهیم کرد و تا تصمیم نهایی مردم شریف ایران برای تعیین سرنوشت خود در کنار آنان باقی خواهیم ماند.

رژیم فاسد اسلامی رفتنی است، ایران همیشه یکپارچه باقی خواهد ماند و هرگز نخواهد مرد.

ناخدا محمد فارسی

۵ ماه می ۲۰۲۲