معلمان ایران سال هاست که ناخرسندند. نخستین اعتراض سازمان یافته معلمان در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی به دستگیری و زندانی شدن شماری از کوشندگان انجامید. در پی ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، اعتراض معلمان گسترده شد و در اسفند ۱۳۸۵ به تظاهراتی در برابر مجلس شورای اسلامی رسید که از سوی یگانهای ضد شورش به سختی سرکوب شد. با دولت حسن روحانی، به ویژه از سال ۱۳۹۳؛ جنبش معلمان از سر گرفته شد و در پی اعتراض های ۱۳۹۷ (اردیبهشت، مهر، آبان) فراگیر شد. در دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، معلمان شاغل و بازنشسته و غیر رسمی خواست های معیشتی خویش را به هم گره زدند و تظاهرات خود را از ۵ شهر در شهریور به گرد ۲۰۰ شهر در دیماه ۱۴۰۰ گسترش دادند. معلمان شاغل به ویژه خواستار رتبه بندی اند. بر پایه قانون برنامه ششم توسعه، حقوق معلمان باید برابر ۸۰ درصد حقوق اعضای هیات علمی دانشگاهها باشد. اما دولت که همواره بودجه اش کسری دارد، راه چاره ای نمی داند جز زدن از یارانه و دستمزد زحمت کشان و فرودستان. چنانکه در لایحه بودجه ۱۴۰۱ بودجه نهادهای دینی ۶۸ درصد و بودجه صداوسیما ۵۶ درصد و بودجه آموزش و پرورش تنها ۴۸ درصد افزایش یافت. تازه همه این سهم برای حقوق معلمان نیست و بلکه برای تامین همه خدمات آموزش و آموزش است. مجلس هم همین «طرح رتبهبندی» دولت را سرهمبندی کرد و معلمان آن را نپذیرفتند. معلمان بازنشسته خواهان همسان سازی مستمری خود با حقوق معلمان شاغل هستند.معلمان پیمانی یا غیر رسمی هم خواستار امنیت شغلی و تبدیل قراردادهای موقت شان به قراردادهای دائم هستند.معلمان شاغل و بازنشسته و پیمانی خواسته های عیر معشیتی را هم بر خواسته های خود افزودند و مثلا خواستار آزادی فعالیت صنفی و زندانیان شدند. تشکلهای گوناگون کارگری و دستمزدبگیری همچون کارگران پیمانی نفت، صدای مستقل کارگران فولاد اهواز و کارگران نیشکر هفتتپه هم با معلمان اعلام همبستگی کردند و خواستار آزادی معلمان زندانی شدند.