بیش از ۱۱۰ روز است که مردم ایران بویژه جوانان کشور به انقلاب «زن-زندگی-آزادی» ادامه داده اند. نیروهای سرکوب رژیم، پاسدار و بسیجی، علارغم آموزش برای کشتن مردم انقلابی از ادامه مقابله با مردم خسته شده اند. در بین فرماندهان سپاه پاسداران شکاف ایجاد شده، بویژه بسیاری از آنها حاضر نیستند بیش از این در مقابل مردم ایران قرار گیرند.
رسانه اینترنتی رادیو فردا روز ۹ دیماه ۱۴۰۱ خبری را منتشر کرده که یکی از سران ارشد سپاه پاسداران سردار حمید اباذری مشاور ارشد فرمانده سپاه پاسداران، در سخنرانی خود در شبکه استانی صدا و سیما در مازندران اظهار داشته «فرماندهان ارشد و «مسئولان درجه یک نظام» مقابل علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ایستادن». وی از روحانیون بلندپایه و همچنین فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انتقاد داشته که چرا از رفتار حکومت با معترضان شکایت دارند وی گفته است «امروز داریم میبینیم چه بزرگانی، چه خواصی کم آوردند.» سخنان این سردار ارشد نظام بینانگر شکاف ژرف در بین سرداران سپاه و روحانیون ارشد است که به سرکوبگری، نیروی سرکوب رژیم اعتراض دارند (۱). لازم است یادآور شویم که انتشار این خبر که در رسانه های رژیم منتشر شده بود بعد از چند روز حذف گردید.
از دیگر نگرانی های رژیم فرار سربازان وظیفه است. در این راستا معاون سرمایه انسانی ستاد کل نیروهای مسلح، سردار غلامرضا رحیمی پور که روز پنجشنبه ۱۵ دیماه در مشهد سخنرانی میکرد اعلام داشت حقوق سربازان طی ۲ سال اخیر بدنبال اقدامات انجام شده، ۱۰ برابر شده و به حداقل حقوق دریافتی کارکنان کشوری و لشکری رسیده است! سخنان رحیمی پور بیانگر آنست که رژیم قادر به اعمال کنترل لازم در کادر ارتش نیست. نظر باینکه خامنه ای فرماندهان سطح بالای ارتش را خود انتخاب مینماید، اکثراً سپاهیان مقلد خود او هستند. در نتیجه فرماندهان ارشد ارتش علاقه ای به کنترل سیستم انضباطی ارتش در دوران انقلاب «زن-زندگی-آزادی» نشان نمیدهند، و سربازان وظیفه از فرصت استفاده کرده و به آسانی پادگانهای نظامی را ترک می کنند.
برای همگان روشن است که رژیم مشروعیت خود را از دست داده و دیگر قادر نیست اعضای بسیج را با لباسهای ضدّ شورش به میدان بفرستد. زیرا معترضین یا به آنها حمله میکنند و یا اینکه محل تظاهرات را ترک میکنند. برابر با گزارشی در رسانه اینترنتی ایران اینترنشال رژیم نیروهای سرکوب گر را با لباس شخصی وارد میدان میکند که شناسایی آنها قبل از حمله به مردم بسیار دشوار است. و هنگامی که افراد شواهدی مبنی بر ضرب و شتم یا دستگیری معتضرین توسط افراد لباس شخصی ارائه می کنند رژیم این افراد را عنصر خارجی اعلام میکند. رژیم اسلامی از این طرفه در جمعه ۱۸ تیر تا چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۷۸ برعلیه دانشجویان دانشگاه تهران استفاده کرد و بسیار را از پنجره خوابگاه دانشجویان به بیرون پرتاب کرد و کشت و بیشرمانه این اقدام را کار عده ای اوباش و ناشناس اعلام کرد.
شگفت انگیز آن که علارغم حرکت انقلابی مردم بویژه جوانان، اپوزیسیون رژیم اسلامی هنوز بخود نیامده تا از فرصت ها استفاده کند تا بتواند با همبستگی، ائتلاف و یا هر نامی دیگر، اقدامی مؤثر در راستای ایجاد آلترناتیو رژیم انجام دهد. اپوزیسیون رژیم، هر از چند گاهی بیانیه ای صادر میکنند و آنان که برای مصاحبه در رسانه های همگانی دعوت می شوند، در جواب سئوالات برای نشان دادن بی عملی خود ، بیشتر به خودزنی می پردازند تا ارایه ایجاد یک اپوزیسیون همبسته. باعث تأسف است که جوانان ایران در کف خیابان کشته میشوند، یا در بازداشتگاه های رژیم به چوبه دار آویخته میشوند، ولی سران اپوزیسیون در خارج از کشور بقولی معروف چرتکه می اندازد که ایا اگر با این و یا با آن گروه بخواهد همسو شوند. آیا کرسی های مدیریتی و وزارتخانه ای آنها حفظ خواهد شد یا نه؟ بدلیل بی عملی اپوزیسیون اثرگذار حرکت انقلابی مردم ایران شدّت خود را از دست می دهد. جوانان سلحشور با اقدام انقلابی بی باکانه باعث گردیده اند رژیم اسلامی مشروعیت حاکمیت خود را در داخل و خازج از ایران از دست بدهد، امّا اگر اپوزیسیون رژیم بموقع اقدام لازم انجام ندهد، رژیم با استفاده از نیروهای سرکوب گر قادر است به حکومت جابرانه خود برای مدتی غیر قابل پیش بینی ادامه دهد.
دستور رئیس قوه قضائیه، محسن اژه ای برای ایجاد وحشت در مردم معترض این بود که با معترضین بازداشت شده بشدت برخورد کنند که نتیجه آن اعدام دو جوان معترض دستگیر شده محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد بود. و همچنین لیست بلندی از جوانان را برای اعدام آماده کرده بود. این اقدام جنایتکارانه رژیم باعث گردید ایرانیان خارج از کشور در کشورها مختلف که زندگی میکنند،از جمله آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و دیگر کشورها بخواهند رژیم اسلامی را تحت فشار قرار دهند تا اعدام جوانان بی گناه را متوقف کند. بسیاری از وکلای حقوقدادن پارلمان این کشورها کفالت جوانان اعدامی را بعهده گرفتند. این حرکت انسان دوستانه باعث گردید رژیم اسلامی از شدت اعدام جوانان بکاهد و در لیست اعدامی ها تجدید نظر کند، اگر چه حکم « فساد بر روی زمین»، حکمی که بطور یقین اعدام در پی دارد بر سر این جوانان سایه افکنده است.
بعلت عدم ایجاد یک شورای رهبری و یا راهبردی، جوانان و مردم ایران برای جلوگیری از کشته شدن در شدّت حرکت انقلابی خود تجدید نظر کرده و از تاکتیک های مقاومت مدنی مختلف استفاده میکنند، تا کمتر متحمل تلفات جانی شوند. به تظاهرات محله محور ادامه میدهند، ولی تا کی میتواند این فشار را تحمل کنند، قابل تأمل است؟ درصورتیکه شورایی و یا هر اسمی که بتوان برآن نهاد از اپوزیسیون تشکیل نشود تا، صدای جوانان جان برکف که هرروزه در اقصا نقاط کشور به تظاهرات می پردازند را به دولتهای کشورهای جهان غرب برسانند، رژیم جنایتکار به سرکوب جوانان توسط نیروهای اطلاعاتی-امنیتی خود ادامه خواهد داد.
شوربختانه تا هنگامی که آلترناتیوی که بیانگر حکومت آینده ایران بعد از سرنگونی رژیم باشد، کشورهای جهان بدلیل منافع تجاری، در روابط دیپلماتیک خود با رژیم تجدید نظر نخواهند کرد. خوشبختانه پارلمان اکثر این کشورها رژیم را بخاطر عدم رعایت حقوق بشری و اعمال سرکوب گرانه محکوم کرده اند، ولی این محکومیت کافی نیست. اگر اپوزیسیون رژیم بخود نیاید و شورای راهبردی یا همبستگی که لازمه تشکیل کنگره ملی و تشکیل دولت موفقت است بوجود نیاید، دولت های جهان دمکراتیک الترناتیو رژیم و دولت آینده در ایران را تصور نخواهند کرد، لذا روابط خود با رژیم اسلامی را تقلیل نخواهند داد.
در این راستا لازم به توضیح است برابر با گزارشی در رسانه ایران اینترنشال، از جانب رسانه سی ان ان اطلاعاتی پیرامون قطعات لاشه های پهپادهای سرنگون شده ایران در اوکراین منتشر کرده که بسیار قابل تأمل است. این گزارش خبر میدهد که ۴۰ درصد از قطعات مورد استفاده پهپادها از کشور آمریکا و نزدیک به ۲۰ درصد هم از کشورهای اروپایی به ایران صادر میشود. بروایتی موتورهای پهپادها را کشور آلمان تأمین میکند! مشاهده میشود علارغم تظاهرات چند صد هزار تفره ایرانیان در شهرهای مهم جهان غرب، این کشورها کماکان به تجارت خود با رژیم ایران ادامه میدهند، و دلیلی برای توقف آن ندارند.
برنامه دوشنبه ۱۲ دی «چشم انداز» در تلویزیون ایران اینترنشنال بحثی پیرامون ضرورت ائتلاف مخالفین جمهوری اسلامی داشت. در این برنامه یکی از تحلیگران سیاسی، به نکات مهم و قابل تأملی پیرامون این ائتلاف اشاره داشت. وی بدرستی به نقش تاریخی احزاب و سازمانهای سنتی اپوزیسیون جمهوری اسلامی اشاره کرد که اساسا گفتمان و ساختار آنها برای بعد از سرنگونی رژیم طراحی شده است و به همین دلیل نمی توانند نقش جدی و فعالی در ائتلاف با یکدیگر برای مدیریت و رهبری جنبش انقلابی زن زندگی آزادی داشته باشند. زیرا اساسا آنها برای رقابت با یکدیگر در یک شرایطی که امکان یک رقابت آزاد و سالم بر مبنای وزن اجتماعی و سیاسی هر یک بوجود آمده با هم رقابت خواهند داشت. برای مثال یکی می خواهد در ایران آینده یک نظام سوسیالیستی چپ و جمهوری بسازد، دیگری می خواهد نظام مشروطه پادشاهی برقرار کند و….. اما در شرایط فعلی چنین امکانی فراهم نیست.
عملکرد چنین سازمانها و احزاب در چند دهه گذشته گواه بر درستی این تحلیل است. سازمانها و احزاب سیاسی سنتی اپوزیسیون هیچگاه نخواسته اند و یا نتوانسته اند نقش جدی در مبارزه با قدرت حاکم و براندازی آن بازی کنند و در عمل و عمدتا در نقش معترض و تحلیلگر سیاسی ظاهر شده اند و البته در کنار آن همواره بر مواضع حزبی خود برای ایران آینده پافشاری داشته اند. آنها حداکثر توانسته اند بیانیه های مشترکی صادر کنند و با وجودی که از نظر اصول و مواضع بنیادی بسیار به هم نزدیک بوده اند هرگز نتوانسته اند با هم متحد شوند و یا ائتلاف کنند.
اجازه بدهید این مقاله کوتاه را با این سئوال خاتمه دهیم «اپوزیسیون داخل و خارج از کشور بی عملی تا کی؟ آیا تصور نمی کنید بی عملی شما باعث کشته شدن آینده سازان کشور است؟ ما در مقابل تاریخ مسئولیم.
ناخدا محمد فارسی
۶ ژانویه ۲۰۲۳
1 – https://www.radiofarda.com/a/32200166.html